انتشار مجموعه اشعار و خطابه نوبل چسلاو میلوش

به گزارش لیسون، به گزارش خبرنگاران ، میلوش در ایران هنوز گمنام است، بنابراین مترجمان برای آشنایی خوانندگان سعی نموده اند از میان انبوه شعرهای او آنانی را که معاصرتر و مضامین پهناورتری از مسائل بینافردی در خود دارد برای ترجمه انتخاب نمایند.

انتشار مجموعه اشعار و خطابه نوبل چسلاو میلوش

از وبسایت ویکی پدیا دیدن نمایید.

چسلاو میلوش (2004 - 1911) شاعر لهستانی لیتوانی تبار است. شاعر، نویسنده، دیپلمات، استاد دانشگاه، مهاجر، پناهنده، شبه متأله، وکسی که در پی جنگ­های جهانی در فضایی چنان تیره و عصیان زده و پرکشمکش بالید چندان که گویی چاره­ای به جز شاعر شدن نداشت.

چسلاو میلوش به لحاظ فرمی، معرقی از ژانرهای ادبی متنوع از شعر، داستان، زیست­نامه، جستار، خطابه و تک سرایی و همسرایی است و به لحاظ مضمونی، جُنگی از سطرهای حماسی تا سوگ و شیدایی دست­چین نموده است. او که فرم را برای شرح معنا به خدمت می گیرد، نگارنده­ اوضاع آخرالزمانی اروپای آغشته به جنگ و عقاید افراطی است و از تشکیک و دوگانگی جوهر آدمی نقاب برمی گیرد.

میلوش که سخنرانی ضیافت نوبلش به یک مانیفست سیاسی برای روشن سازی ماضی و روشنگری آینده می مانست پیش­تر از آن جوایز دیگری از جمله جایزه انجمن نویسندگان لهستان برای ترجمه (1974)، نیوستادت، جایزه بین المللی ادبیات (1989)، مدال ملی هنر (ایالات متحده، 1989)، جایزه رابرت کرش(1990)، و نشان عقاب سفید (لهستان، 1994) را ربوده بود گرچه بازگمنام بود.

در بخش از مقدمه مترجمان این اثر آمده است: باید اقرار کرد که ترجمه شعر میلوش آسان نیست؛ از چند منظر: یکی آنکه ترجمه­ی شعر او ترجمه­ی سطر نیست، ترجمه فضا است - متن بعد دارد و نمی­توان با برگردان واژه­ها و جمله­ها به ترجمه اکتفا کرد، بلکه باید کل چشم انداز پهناور متن را ترجمه کرد. دیگر آنکه رفت وبرگشت­های ذهن میلوش، انقطاع تاریخی ما از زمانه­ی او، تصاویر بکر و نامانوس، هم­نشینی غریب واژه­ها و نیز ترکیبات بدیعی که ما را به واژه­سازی سوق می­داد تلاشی مضاعف می­طلبید. باید پذیرفت که جواز شاعری در کف شاعر ابزاری برای حدوث انواع غرابت­های شعری می­تواند بود. این میان، مترجم در یک دیالوگ پنهان با شاعر (که حتی در قید حیات نیست) دست به برگردان می­زند، و باید دانست که ترجمه شعر یک فن ابزارمند نیست که صرفاً به مدد فرهنگ لغات شدنی باشد. گاه حتی برای حضور بهتر در متن مجبور به پژوهش هستیم: این برما نیز گذشت.

یکی از اضلاع آشنایی و دوستی ما (دو مترجم این کار) همواره شعرخوانی و برگردان شعر بوده است و این بار این اقبال را یافتیم که در پی آشنایی با رابرت هَس (ملک الشعرای آمریکا و مترجم اشعار چسلاو میلوش از لهستانی به انگلیسی) به فکر ترجمه این اشعار بیفتیم. گرچه بی­شک ترجمه شعر، آن هم دو یا چند نفره؛ تلفیقی از کلوخ زار و گلزار است. به ویژه که خود شعرهم همواره یک امر لطیف نیست؛ گاه خشن است، خاصه اگر بازتابنده­ی خشونت­هایی چون جنگ باشد. اما از این فرآیند و فرجام خوش­حالیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

در یکی از اشعار این کتاب می خوانیم:

عشق یعنی آن گونه به خود بنگری

که به دوردست­ها

چراکه

تو تنها قطره­ای هستی در دریا.

و هر کس این گونه به جهان بنگرد

بی­آنکه خود بداند

قلبش را از گزندهای بسیار التیام می­بخشد.

درخت و پرنده او را دوست خطاب می نمایند.

آنگاه به مدد دیگران و خود

زیر فروغ بلوغ می ایستد

مهم نیست ازآنچه پیشکش می نماید مطلع است یا نه

آنان که برترین خدمتگزاران­اند خود از آن بی­خبرند.

کتاب آن هنگام که رخت از شهر سوزان می بستیم، اثر چسلاو میلوش با ترجمه علیرضا عامری و سیاوش سعدلو در 128 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و به بهای 39 هزار تومان از سوی انتشارات حرفه هنرمند منتشر شده است.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران
انتشار: 17 اسفند 1399 بروزرسانی: 17 اسفند 1399 گردآورنده: lison.ir شناسه مطلب: 1450

به "انتشار مجموعه اشعار و خطابه نوبل چسلاو میلوش" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "انتشار مجموعه اشعار و خطابه نوبل چسلاو میلوش"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید